جدول جو
جدول جو

معنی دانکو فروش - جستجوی لغت در جدول جو

دانکو فروش
(دُ)
فروشندۀ دانکو. فروشندۀ حبوب. بنشن فروش. بقال امروزین. خواربارفروش
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دانش فروش
تصویر دانش فروش
فروشندۀ دانش، عالم، دانشمند، کسی که علم و دانش خود را به رخ دیگران بکشد، فضل فروش
فرهنگ فارسی عمید
(دَ تَ / تِ)
فروشندۀ دانش. عالم. فیض بخش. دانشمند:
بیامد یکی مردمزدک بنام
سخنگوی و با دانش و رای و کام
گرانمایه مردی و دانش فروش
قباد دلاور بدو داد گوش.
فردوسی.
همی گفت و خاقان بدو داده گوش
بدو گفت کای مرد دانش فروش.
فردوسی.
، فضل فروش. که تظاهر بدانش و علم کند. که دانش خود برخ دیگران کشد
لغت نامه دهخدا