فروشندۀ دانش. عالم. فیض بخش. دانشمند: بیامد یکی مردمزدک بنام سخنگوی و با دانش و رای و کام گرانمایه مردی و دانش فروش قباد دلاور بدو داد گوش. فردوسی. همی گفت و خاقان بدو داده گوش بدو گفت کای مرد دانش فروش. فردوسی. ، فضل فروش. که تظاهر بدانش و علم کند. که دانش خود برخ دیگران کشد
فروشندۀ دانش. عالم. فیض بخش. دانشمند: بیامد یکی مردمزدک بنام سخنگوی و با دانش و رای و کام گرانمایه مردی و دانش فروش قباد دلاور بدو داد گوش. فردوسی. همی گفت و خاقان بدو داده گوش بدو گفت کای مرد دانش فروش. فردوسی. ، فضل فروش. که تظاهر بدانش و علم کند. که دانش خود برخ دیگران کشد